کتابها
پان
نویسنده: کنوت هامسون- نروژ- برنده نوبل ۱۹۲۰
ترجمه از نروژی: حسین قوامی
این رمان را حسین قوامی برای اولین بار از زبان اصلی (نروژی) به فارسی ترجمه کرده است.
کنوت هامسون (۱۸۵۹-۱۹۵۲) نویسنده نروژی برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ۱۹۲۰ است. او زندگی پر تلاطمی داشت و دو جنگ جهانی را تجربه کرد. وی اولین بار در سال ۱۸۹۰ با نوشتن رمان گرسنگی (Sult) به شهرت رسید.
آثار هامسون در آلمان بسیار موفق بود و خواننده بسیار داشت, اما در دنیای انگلیسیزبان چنین نبود. خود او هیچگاه نظر خوشی نسبت به آمریکا و انگلستان نداشت و در هر دو جنگ جهانی طرف آلمان را گرفت. او حتی دیداری هم با هیتلر دآشت (۱۹۴۳).
هامسون کتاب پان را در سال ۱۸۹۴ نوشته است.
رایگان
واقعیت و رویا-۲
گفتگوی بهاره دهکردی با محمد محمدعلی
این کتاب، در قالب مصاحبه، و شامل پرسش و پاسخهای بهاره دهکردی با محمد محمدعلی است و در دو بخش تدوین شده است: بخش اول در مورد سفرهای فرهنگی خارجی و داخلی محمد محمدعلی است، و بخش دوم دربارهی تعدادی از آثار نویسنده، معرفی پایاننامههایی که حول آنها نوشته شده است، و نظراتشان در مورد تئاتر، سینما، و مطبوعات...
پژوهشی در نقالی، ونمایشنامه دادخواهی
نویسنده: مرتضی مشتاقی
این کتاب نتیجهی تحقیقات مرتضی مشتاقی دربارهی تاریخچهی نقالی و نمایش در ایران است و چگونگی روند آن تا به امروز را دنبال میکند. همچنین شامل نمایشنامهای از او در چند پرده با موضوع محوری دادخواهی و عدالتجویی است. این نمایش در تاریخ ۱۸ فوریه ۲۰۲۴ در شهر ونکوور کانادا به کارگردانی مرتضی مشتاقی روی صحنه رفت.
ادی
نویسنده: نیکی فتاحی
این کتاب، روایتی است دربارهی زندگی شخصی به نام «ادی» که از زبان خود او و با نگاهی درونی نقل میشود. ادی فرزند اول یک خانوادهی نسبتاً مرفه است. پدر او روانپزشک، و مادرش زنی ایرانیتبار است. درکودکی وابستگی شدیدی به مادر دارد و حتی تا هفت سالگی همچنان از شیر او تغذیه میکند. همین وابستگی احتمالا ریشهی بسیاری از مشکلات و ضعفهای او را در آینده رقم میزند. وی به بیماری روحی«مردمهراسی» مبتلا است. این بیماری تا سالها از نگاه پدرش دکتر «جان ویلسون» که روانپزشک او نیز هست به دلایلی پنهان میماند. کسی مشکل او را جدی نمیگیرد و معمولاً آن را به خجالتی بودن تعبیر میکنند. ادی از اجتماع فراری است، از تنهایی رنج میبرد، و مدام بین دو قطب اجتماع و انزوا در نوسانی جانکاه پس و پیش میشود. بیماری او به شکل کرم یا انگلی روحی تجسم یافته که درون او فرمانروایی میکند و تمام زندگی او را در سیطره گرفته است. دنیای او زندانیست تنگ و تاریک، که هیچ روزنهای در آن دیده نمیشود. او تقلا میکند میلههای این زندان هولناک را بشکند و هوای تازهای تنفس کند، اما دست و پا زدنهایش راه به جایی نمیبرد. وی از خود میپرسد: آیا زندگی این است؟ آیا باید به این زندگی همانگونه که هست تن داد؟ یا باید معنایی در آن جست؟